روستای خاتون گنایی

ساخت وبلاگ
پسر بچه ای وارد بستنی فروشی شد و پشت میزی نشست . پیشخدمت یک لیوان آب برایش آورد. پسر بچه پرسید یک بستنی میو ه ای چند است؟ پیشخدمت پاسخ داد : ۵۰ سنت پسر بچه دستش را در جیبش برد و شروع به شمردن کرد. بعد پرسید : یک بستنی ساده چند است؟ در همین حال ، تعدادی از مشتریان در انتظار میز خالی بودند و پیشخدمت با عصبانیت پاسخ داد : ۳۵ سنت پسر دوباره سکه هایش را شمرد و گفت: لطفأ یک بستنی ساده پیشخدمت بستنی را آورد و به دنبال کار خود رفت . پسرک نیز پس از خوردن بستنی پول را به صندوق پرداخت و رفت. وقتی پیشخدمت بازگشت از آنچه دید شوکه شد . آنجا در کنار ظرف خالی بستنی، ۲ سکه ۵ سنتی و ۵ سکه ۱ سنتی گذاشته شده بود . برای انعام پیشخدمت!!! . + نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۵:۵۲ ق.ظ توسط ناصر  |  روستای خاتون گنایی...ادامه مطلب
ما را در سایت روستای خاتون گنایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnaser14a بازدید : 30 تاريخ : چهارشنبه 30 فروردين 1402 ساعت: 12:59

خسرو فرشید‌ورد چامۀ زیبای «این خانه'>خانه قشنگ است ولی خانه من نیست» را برای روزگار کوچیدگان از وطن سرود.به گزارش ایمنا، خسرو فرشید‌ورد متولد ۱۳۰۸ در ملایر بود و پس از اخذ مدرک دکترا در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد.تحصیلات‌ ابتدایی‌ و متوسطه‌ را تا کلاس‌ دهم‌ در زادگاه‌ خود گذراند و از دبیرستان‌ البرز تهران‌ دیپلم‌ گرفت‌. در سال‌های‌ ۱۳۲۹ و ۱۳۳۸، لیسانس‌ و فوق‌لیسانس‌ ادبیات‌ فارسی‌ را از دانشگاه‌ تهران‌ دریافت‌ کرد و سپس‌ در سال‌ ۱۳۴۰ از همانجا فوق‌لیسانس‌ علوم‌ اجتماعی‌ گرفت‌. سرانجام‌ در سال‌ ۱۳۴۲ به‌ دریافت‌ درجه‌ دکتری‌ زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌ نایل‌ آمد. تخصص‌ اصلی‌ وی‌ پژوهش‌ در عرصه‌ دستور زبان‌ فارسی‌ بود و در این‌ رهگذر از چندین‌ زبان‌ بیگانه‌ مانند فرانسوی‌، انگلیسی‌ و عربی‌ که‌ به‌ دستور آنها نیز تسلط‌ داشت‌ بهره‌ می‌جست‌. با زبان‌ اسپانیایی‌ و برخی‌ زبان‌های‌ کهن‌ مانند زبان‌های‌ فارسی‌ باستان‌ نیز آشنایی‌ داشت‌.او از ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۵ عضو سازمان‌ لغت‌نامه‌ دهخدا بود و در تنظیم‌ حرف‌ «واو» با آن‌ سازمان‌ همکاری‌ داشت‌. از سال‌ ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۷ نیز استادیار دانشکده‌ ادبیات‌ دانشگاه‌ اصفهان‌ شد. سپس‌ خود را به‌ تهران‌ منتقل‌ کرد و از ۱۳۴۷ تا ۱۳۴۸ استادیار، و از آن‌ پس‌ تا اردیبهشت‌ ۱۳۵۴ دانشیار، و از آن‌ تاریخ‌ به‌ بعد استاد دانشکده‌ ادبیات‌ دانشگاه‌ تهران‌ گردید. بعد از بازنشستگی‌ نیز تا چند ماه‌ پیش‌ از مرگ‌ به‌ تدریس‌ دستور زبان‌ در دانشگاه‌ تهران‌ پرداخت‌. دکتر فرشیدورد جمعه‌ ۸ دی‌ماه‌ ۱۳۸۸ خورشیدی‌، غریبانه‌ و در تنهایی‌ و عزلتی‌ غم‌انگیز در سرای‌ سالمندان‌ نیکان‌ تهران‌ جان‌ به‌ آفریننده‌ جان‌ها داد.شعر «این خانه قشنگ است ولی خان روستای خاتون گنایی...ادامه مطلب
ما را در سایت روستای خاتون گنایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnaser14a بازدید : 73 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 20:25

نوجوان ۱۳ ساله‌ای ڪه به منظور مقابله با دشمن و ضربه زدن به آن ها، به شناسایی و عمق مواضع بعثی ها می‌رفت و غنائم و اطلاعات مهمی را با خود می‌آورد.بهنام چند بار که گیر بعثی ها افتاده بود، گفته بود: دنبال مامانم می‌گردم، گمش ڪردم، بعثی‌ها هم که فڪر نمی‌ڪردند این بچه ۱۳ ساله چه ماموریتی داره، رهایش می‌ڪردند.یکبار رفته بود شناسایی، بعثی‌ها گیرش انداختند و چند تا سیلی بهش زدند، جای دست سنگین افسر بعثی روی صورت بهنام مونده بود؛ وقتی برگشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود، هیچ چیز نمی‌گفت، فقط به رزمندگان اشاره ڪرد ڪه دشمن ڪجا مستقر است و بچه‌ها راه می‌افتادند.آخرین بار که او را دیدم یڪ اسلحه به غنیمت گرفته بود و با همان یڪ اسلحه هفت بعثی را اسیر گرفته و عقب آورده بود.(شهید بهنام محمدی) روستای خاتون گنایی...ادامه مطلب
ما را در سایت روستای خاتون گنایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnaser14a بازدید : 116 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 20:25

استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت:چون در آن لحظه آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم.استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است؛ اما چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند اما پاسخ‌هاى هیچ‌کدام استاد را راضى نکرد.سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد.آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند؛ هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند.سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلب‌هایشان بسیار کم است.استاد ادامه داد: هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟آن‌ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود.سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند.این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ روستای خاتون گنایی...ادامه مطلب
ما را در سایت روستای خاتون گنایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnaser14a بازدید : 61 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 20:25

می رود قافله ی عمر ، چه ها می ماند..؟
هر که غفلت کند از قافله جا می ماند

شیشه ی عمر چه زیباست ولی حساس است
که به رویش اثر ِلکه و "ها" می ماند

باید از شیشه ی خود لکه زدایی بکنی
خوب و بد در پس ِاین شیشه بجا می ماند

هر که نیکی کند و دست کسی را گیرد
دست ِاو یکسره در دست ِخدا می ماند

هر که یک ذره در این حادثه ظالم باشد
آخر ِقصــه گرفتــار ِبلا می مانـــد

روستای خاتون گنایی...
ما را در سایت روستای خاتون گنایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnaser14a بازدید : 125 تاريخ : يکشنبه 10 مهر 1401 ساعت: 21:24

شاهدی نیست به جز آینه درخانه... دلمبغض را  میشکنم  پای  تو... دیوانه دلمساز این حنجره کوک است به هرزخمه ی آهپرده ی  شور  زدی  در دل  ویرانه... دلمچشمه ی اشک نخشکیدپس ازاین همه سالخط ِ  ممتد زده  بر گونه  غریبانه ... دلمهر چه بیمار شدم  عشق  به دادم  نرسیدنسخه ای نیست به جزگوشه ی میخانه...دلمحلقه بر شانه ی یارش زده انگار که منتکیه گاهش نشدم هیچ صمیمانه... دلمشرط عقل است که دلتنگ نباشم...به درکاو گذشته ست ازاین عشق ...وقیحانه ! دلم←کᬼـٖٖؔٛٚاوَِِِِِِِّّّؔٛ℘ـَؔٛٚ͜هِِِِ                                      ↓♪♪آّّّوُُّّّْஓ͜اُُُُِِِّّزََََُِِِْஓ͜قُُُُِِِِِِــُُِِِِّّوُُُُِِِِِِِِ♪♪→ روستای خاتون گنایی...ادامه مطلب
ما را در سایت روستای خاتون گنایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnaser14a بازدید : 97 تاريخ : يکشنبه 10 مهر 1401 ساعت: 21:24

[۸/۶،‏ ۲۳:۴۴] روستای خاتون گنایی...ادامه مطلب
ما را در سایت روستای خاتون گنایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnaser14a بازدید : 124 تاريخ : يکشنبه 10 مهر 1401 ساعت: 21:24

یادش بخیر, انروز ها وبلاگ برای خودش برو بیایی داشت هر روز بروز رسانی میشد انروز یه دفعه یاد وبلاگم افتادم سر زدم دیدم خودم که هیچ خیلی ها از سال92 دیگه سراغ وبلاگ نیومدند بله دنیای مجازی وبلاگ را فلج کرد دوستان وبلاگی دلم براتون تنگ شده خیلیها وبلاگشون حذف شده روستای خاتون گنایی...

ما را در سایت روستای خاتون گنایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnaser14a بازدید : 89 تاريخ : جمعه 2 ارديبهشت 1401 ساعت: 15:58

خدایا نمی‌دانم کرونا چیست؟!زنگ هشدار است؟!بلاست و یا تنبیه بندگانت؟!خدایا اگر امتحان است، سنگین است و توان پس دادنش را نداریم!اگر هشدار است، به رحمانیتت قسم بیدار شدیم و اگر بلاست به قادریتت سوگند، بلا را دور گردان!خداوندا به بزرگیت قسم چنان بیدار شدیم که دیگر نه اتومبیل‌های رنگارنگ چشممان را خیره م روستای خاتون گنایی...ادامه مطلب
ما را در سایت روستای خاتون گنایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnaser14a بازدید : 87 تاريخ : جمعه 2 ارديبهشت 1401 ساعت: 15:58

ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد ، بر دل فاطمه داغ عالم شد . فرا رسیدن ماه محرم را به عزادارن راستینش تسلیت عرض میکنم

روستای خاتون گنایی...
ما را در سایت روستای خاتون گنایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnaser14a بازدید : 97 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 1:02